قدس آنلاین: در ایران رسم بر این است که هر ساله روز عید غدیر خم جشن گرفته و تعطیلی اعلام شود و در تلویزیون برنامههایی در این راستا تدوین شود و شاید گاهی محافل شعری در این وادی برگزار شود. این تنها و تنها ماحصل درشتنمایی حقانیت امام اول شیعیان است . با یک جمعبندی سریع میبینیم ابوالحسن در دوران زندگی و خلافت خود تنها و مظلوم بود و معدود یارانی چون مالک اشتر، عبدالله بنعباس، کمیل،عبدالله بنخباب بنارت، حارث همدانی، احنف بنقیس و ابو الطفیل عامر بن واثله لیثی، او را همراهی کردند. در این میان در طی قرون مختلف انواع گونههای ادبی خاصه داستان و رمان نتوانستند به دقت این تنهایی و غریبی امام(ع) را به تصویر بکشند . بسیاری از دشمنان اهلبیت(ع) در طی قرون سعی کردند چهره امام را کمرنگ کنند، واقعه غدیر خم را دروغین بپندارند و تا میتوانند نامی از یاران وفادار ائمه طاهرین نبرند. در این راستا علاقهمندان اهلبیت(ع) چقدر برنامه و طرحهای جدید و تأثیرگذار برای شناساندن حقانیت ائمه طاهرین تدوین و اجرا کردهاند؟ متولیان امور فرهنگی تا چه حد در این راستا اقدام کردهاند و چقدر توانستهاند خدمتگزار معصومین خاصه امامعلی(ع) باشند؟ نویسندگان داستان ما هم تا چه حد و اندازه توانستهاند تصویر حقیقی زندگی، شخصیت، باورها و رسالت امیرالمؤمنین(ع) را در بستر رمان به تصویر بکشند؟ با یک نظرسنجی ساده میتوان اطلاعات و دانش مردم ایران را درباره واقعه غدیر خم و ماجرای سقیفه بنی ساعده سنجید. چه تعداد افراد دقیقاً از حادثه غدیرخم و تمام جزئیاتش اطلاع دارند؟ آیا همگان یاران امام را میشناسند و میدانند آنان چه نقش مهمی داشتهاند؟ چرا چهره سید رضی در هالهای از ابهام مانده است؟ چرا مردم ایران هنوز با نقش محوری سیدرضی در تدوین نهجالبلاغه آشنا نیستند؟
بیشک نقشی که متولیان امور فرهنگی، داستاننویسان و خود ادبیات داستانی میتوانستند در شناساندن مظلومیت امام و یارانش در تمام مراحل زندگی خاصه در واقعه غدیر خم ایفا کنند، هیچ وقت مورد ارزیابی قرار نگرفته است . خلق آثار تخصصی دینی در ارتباط با این حادثه مهم کافی نیست. چگونه است که اگر هم نویسندهای قصد کند درباره واقعه غدیر خم اثری خلق کند بلافاصله با این جمله مواجه میشود که مصلحت نیست! امام علی (ع) به صراحت و با شجاعت تمام خود در این باره سخن گفتهاند. حضرت امیر(ع) میفرمایند: اِحْتَجُّوا بِالشَّجَرهِ وَاضاعُوا الثَّمَرَه یعنی به درخت نبوت (که از قریش بوده) احتجاج کردند و میوه آن را (که پسر عمو و داماد پیامبر است) نادیده گرفتند. آنان حجت آوردند که از شجره پیامبرند؛ در حالی که میوه این شجره را که بنیهاشم هستند، نادیده گرفتند. چرا نباید چنین رویدادهای مهمی از این دست در قالب داستان و رمان خلق شوند؟ بیشک ایجاد وحدت میان مسلمانان امری مهم و سرنوشتساز است. شاید به همان دلیلی که امام بیست و پنج سال سکوت کردند باز شیعیان میبایست سکوت کنند. بسیاری از مباحث مرتبط با تاریخ تشیع در کتب معتبر شیعه روایت شده، اما همین مباحث در وادی ادبیات داستانی هنوز مطرح نشده است؛بنابراین به جرئت میتوان گفت هنوز ادبیات داستانی کشور وامدار امام اول خود خاصه واقعه غدیرخم است و هنوز نتوانسته دین خود را به امیرالمؤمنین(ع) ادا کند.
انتهای پیام/
نظر شما